یکطرفه
از آدم هــا بگــذر !
دلـــَـت را وسعت ببخش ...
نـ ـآراحتِ مبـ ـاش که چـ ـرا جاده ی رفاقـــَـت با تـ ـو همیشه یکــ طرفه استــ . . .
مهــم نیست اگر همیشه یک طرفــه ای . . .
شــآد باش کــه چیزی کم نگذاشتـه ای
و بدهکــارِ خودت ،
رفاقـت
و خدایتـــــــ نیستی
- ۰ نظر
-
رویای یوسف
یا بنی لاتقصص رویاک علی اخوتک ...
یوسف – 5
فرزندم!
رؤیای روشنت را
دیگر برای هیچ کسی بازگو مکن!
- حتی برادران عزیزت –
می ترسم شاید دوباره دست بیندازند
خواب تو را
در چاه
شاید دوباره گرگ ....
می دانم
تو یازده ستاره و خورشید و ماه
در خواب دیده ای
...................................................................... قیصرامین پور
- ۳ نظر
-
اشتباه دوستان
سلام دوستان!
تصویر زیر صفحه مدیریت منست،
همانطور که ملاحظه می فرمایید، بیش از ده مطلب آماده آپ دیت شدن دارم ...
پس گاهی ممکن است به وب سر نزنم اما به اشتباه تصور شود که در وب حضور داشته ام و به عمد کامنت های دوستان را تایید نکرده ام ...
خیر، هر گاه بتوانم با صبر و حوصله کامنت های ارزشمند دوستان را مطالعه می کنم و پاسخ مناسب آن درج می نمایم...
فقط گاهی با تاخیر همراه است که بابت آن پوزش می طلبم ...
- ۰ نظر
-
عشق
.... اما
اعجاز ما همین است:
ما عشق را به مدرسه بردیم
در امتداد راهرویی کوتاه
در آن کتابخانۀ کوچک
تا باز این کتاب قدیمی را
که از کتابخانه امانت گرفته ایم
-یعنی همین کتاب اشارات را-
با هم یکی دو لحظه بخوانیم
ما بی صدا مطالعه می کردیم
اما کتاب را که ورق می زدیم
تنها
گاهی به هم نگاهی ....
ناگاه
انگشتهای « هیس!»
ما را
از هر طرف نشانه گرفتند
انگار غوغای چشمهای من و تو
سکوت را
در آن کتابخانه رعایت نکرده بود!
..................................................... قیصرامین پور
- ۲ نظر
-
کوتاه نوشته قفس: دوری و دوستی
4 . دوری و دوستی
به درد همین وقت ها می خورد !
که هزار آرزو در سر داری و من
در هیچ کدامشان جایی ندارم !!!!
............................ پرستش...مجموعه کوتاه نوشته قفس
- ۴ نظر
-
تو می توانی ...
من سالهای سال مردم
تا اینکه یک دم زندگی کردم
تو می توانی
یک ذره
یک مثقال
مثل من بمیری؟ ......................... قیصر امین پور
- ۳ نظر
-
مجموعه دست های خیس ... : راز و نیاز
خدایا! میدانی که گونه هایم به نوازش ملایک محتاج است و بی کوثرت، هیچ آبی تشنگی روحم را فرو نخواهد نشاند.
بی نور مهربانی ات، نگاه سردرگمم به سیاهی خواهد رسید.
میدانم بی مساعدت تو، خوابی سنگین، گوشهایم را و قلبم را خواهد ربود.
خدایا! تازه زبان گنگم با تو حرف زدن را می آموزد و دست هایم، کورمال کورمال به دروازه های اجابتت میرسد.
خدایا! به تو پناه می برم از چشم هایی که دوباره گمت کنند و از دست هایی که رهایت سازند.
خدایا! به تو پناه میبرم از جذام بی تفاوتی که دوباره به سراغم بیاید.
به تو پناه می برم از آنچه از درگاهت رانده شده است.
تو را به هر آنچه خوب است، برای روز مبادایم بمان که بی تو پوچ خواهم بود.
خدایا! خوی رمضانی ام را از من مگیر ...
آمین.
- ۴ نظر
-
ملا صدرا
خداوند بینهایت است و لامکان و بی زمان؛ اما به قدر فهم تو
کوچک میشود و به قدر نیاز تو فرود میآید، و به قدر آرزوی تو گسترده
میشود، و به قدر ایمان تو کارگشا میشود، و به قدر نخ پیر زنان دوزنده
باریک میشود، و به قدر دل امیدواران گرم میشود...
پــدر میشود یتیمان را و مادر. برادر میشود محتاجان برادری را. همسر
میشود بی همسر ماندگان را. طفل میشود عقیمان را. امید میشود
ناامیدان را. راه میشود گمگشتگان را. نور میشود در تاریکی ماندگان را.
شمشیر میشود رزمندگان را. عصا میشود پیران را.
عشق میشود محتاجانِ به عشق را...
خداوند همه چیز میشود همه کس را. به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل؛
به شرط طهارت روح؛
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.
بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا!
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبانهایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار...
و بپرهیزید از ناجوانمردیها، ناراستیها، نامردمیها!
چنین کنید تا ببینید که خداوند، چگونه بر سفرهی شما، با کاسهیی خوراک
و تکهای نان مینشیند و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد، و در دکان
شما کفههای ترازویتان را میزان میکند و در کوچههای خلوت شب با شما آواز میخواند...
مگر از زندگی چه میخواهید، که در خدایی خدا یافت نمیشود، که به
شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود، که به نفرت پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود که به خلاف پناه میبرید؟
قلبهایتان را از حقارت کینه تهی کنید و با عظمت عشق پر کنید. زیرا که
عشق چون عقاب است. بالا میپرد و دور... بی اعتنا به حقیران ِ در روح.
کینه چون لاشخور و کرکس است. کوتاه میپرد و سنگین. جز مردار بههیچ چیز نمیاندیشد.
بـرای عاشق، ناب ترین، شور است و زندگی و نشاط.
برای لاشخور،خوبترین،جسدی ست متلاشی ...
******************************************
بخشی از سخنان ملا صدرا برای مردم کوچه و بازار
برگرفته از کتاب ”مردی در تبعید ابدی“
نوشته ی نادر ابراهیمی.
- ۲ نظر
-
کوتاه نوشته قفس:دلتنگ
3 . دلم یک در می خواهد
و یک دیوار ...
و پیچک های آویخته از آن ...
و یک تنهای تنها ...
............................ پرستش...مجموعه کوتاه نوشته قفس
- ۵ نظر
-
تنهایی
گوشه ای می گریستم
...
عابری گفت : حالتان خوب است ؟!
گفتم خوبم !
تنها تکه
ای تنهایی توی چشمم رفته است...
- ۴ نظر
-
مجموعه اشعار : گاهی دلم می گیرد ...
3 . گاهی دلم می گیرد؛
از یک غروب غمگین،
از یک قرار بی رنگ،
از باغ بی اقاقی،
از سهره و قناری؛
از بلبلان بی درد
از کوچه های بی رحم ...
گاهی دلم گواه است ،
اینجا کنار یک سنگ،
با یک عبور آبی ،
از برکه های باریک ...
یک عنکبوت خاکی،
پیغام داغی دارد،
از سوره های خاموش ،
از آیه های تاریک ...
........... پرستش
...مجموعه اشعار
- ۱ نظر
-
مجموعه اشعار : پیام
2 . از تمام عاشقانه های این دلم ...
جز پیام ،
جز پیام سرد و بی کلام
چیز دیگری بر زبان نمی رود ...
بر زبان نمی رود ولی
بر نگاه خسته ام،
بر نگاه خسته ام چو سیل بی امان ....
بر سپیدی سرد گونه ام ؛ بی گمان ...
همچنان ...
می خزد .............. پرستش
...مجموعه اشعار
- ۴ نظر
-
توت سبز: پاک ...
39 . من تو را پاک کردم ؛
در دفترم؛ نه در ذهنم ...
تو را پاک کردم تا مرا انگ نا پاکی نچسبانند ...
.................... پرستش...مجموعه کوتاه نوشته توت سبز
- ۲ نظر
-
انتظار
قطار می رود
تومی روی
تمام ایستگاه می رود
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام !
..................................................... قیصرامین پور
- ۴ نظر
-
کوتاه نوشته قفس : تابوت
2 . روزگار غریبی است ...
دست های خالی ...
قلبی مالامال از درد ...
نگاه مضطرب ...
و حلقه های گل رو بان زده ی مشکی ...
تابوتم را می برند ...
................ پرستش
...مجموعه کوتاه نوشته قفس
- ۰ نظر
-
کوتاه نوشته قفس : «قفس ... سقف»
1 . قفــــــــس ... ســــــــقف
کافیست جای سین عوض شود ؛
هر دو زندان منست ...
یکی آسمان را از من می گیرد ؛
یکی آزادی را ...
سهره
............................ پرستش
.مجموعه کوتاه نوشت قفس ...
- ۱ نظر
-
کسی رو ندارم ...
توت سبز : جرقه
39 . برای انبار کاه یک جرقه لازمــــ اســـــــــت
وبرای دلـــــــــــــــــــــــــ من یک تلنگـــــــر ....
............................ پرستش...مجموعه کوتاه نوشته توت سبز
- ۱ نظر
-
توت سبز : هفت خوان
38 . یادم رفته بود ....برای داشتنت ؛ هفت خوان رستم هم کم است ....
................ پرستش...مجموعه کوتاه نوشته توت سبز